کد مطلب:51554
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
آيا حركت و تكامل مستلزم از خود بي خود شدن است؟
حركت و تكامل واقعي، يعني حركت شيء به سوي غايت و كمال طبيعي خود و به تعبير ديگر، حركت از راه مستقيم طبيعت و خلقت، به هيچ وجه مستلزم اين نيست كه خود، واقعي آن موجود، تبديل به خود ديگر گردد.
آنچه خود واقعي يك موجود را تشكيل مي دهد، «وجود» اوست نه ماهيتش. تغيير ماهيت و نوعيت به هيچ وجه مستلزم تبديل خود به ناخود نيست. صدر المتالهين كه قهرمان اين مسئله است تصريح مي كند كه انسان نوعيت مشخص ندارد و مدعي است كه هرموجود متكامل در مراتب تكامل ، «انواع» است نه نوع. رابطه يك وجود ناقص با غايت وكمال طبيعي خود رابطه يك شيء با يك شيء بيگانه نيست؛ بلكه رابطه خود باخوداست، رابطه خود ضعيف است با خود واقعي. آنجا كه شيء به سوي كمال واقعي خود در حركت است، از خود به سوي خود حركت مي كندوبه تعبيري مي توان گفت، از ناخود به خود حركت مي كند. تخم گياهي كه در زمين مي شكافد و از زمين مي دمد و رشد مي كند، ساقه و شاخه و برگ و گل مي دهد، از خود به سوي ناخود نرفته است؛ اگر خود آگاه مي بود و به غايت خويش شاعر مي بود، احساس از خود بيگانگي نمي كرد.
اين است كه عشق به كمال واقعي، عشق به خود برتر است و عشق ممدوح خودخواهي ممدوح است.
شيخ اشراق رباعي لطيفي دارد، مي گويد:
هان تا سر رشته خرد گم نكني خود را ز براي نيك و بد گم نكني
رهرو تويي و راه تويي، منزل تو هشدار كه راه «خود» به «خود» گم نكني
ميان خواستن خدا، حركت به سوي خدا، تعلق و وابستگي به خدا، عشق به خدا، بندگي خدا، تسليم به خدا، با هر خواستن ديگر و حركت ديگر و وابستگي ديگر و عشق و بندگي و تسليم ديگر تفاوت از زمين تا آسمان است. بندگي خدا بندگي اي است كه عين آزادي است، تنها تعلق و وابستگي اي است كه توقف و انجماد نيست، تنها غير پرستي است كه از خود بي خود شده و با خود بيگانه شدن نيست، چرا؟ زيرا او كمال هر موجود است، مقصد و مقصود فطري همة موجودات است: «وَ اَنَّ الي رَبَّكَ الْمُنْتَهي» نجم/42
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ سيري در نهج البلاغه صفحه: 572
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.